مصباح هدایت

تقدیم به سیدو سالار شهیدان امام حسین (ع)

مصباح هدایت

تقدیم به سیدو سالار شهیدان امام حسین (ع)

ابن تیمه و انکار فرستادن سر مبارک امام حسین (علیه السلام) به شام

سؤال: آیا طبق گفته ابن تیمه سر مبارک امام حسین (ع) به شام فرستاده نشد؟

جواب: ابن تیمیه مى گوید: «انتقال سر حسین به شام در زمان یزید، اصل و اساسى ندارد».(1) در پاسخ باید گفت: روایات بسیاری مبنی بر اینکه سر امام حسین(ع) نزد یزید فرستاده شده آمده است؛ چطور می توان همه آنها را منکر شد؛ در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: یعقوبى در تاریخ خود مى نویسد: «یزید در نامه اى به ولید بن عقبة بن ابى سفیان، عامل و والى خود در مدینه چنین نوشت: هرگاه این نامه من به دستت رسید حسین بن على و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آن دو براى من بیعت بگیر، و در صورتى که امتناع کردند گردن آن دو را بزن و سرهایشان را به نزد من بفرست... .».(2) ابن اثیر مى نویسد: «چون سر حسین(علیه السلام) به یزید رسید مقام و درجه ابن زیاد نزد یزید بالا رفته، هدایایى به او عطا نمود و به جهت آنچه انجام داده بود او را مسرور ساخت».(3) همچنین طبرى نقل مى کند: «آن گاه یزید به مردم اجازه داد تا بر او وارد شوند. مردم داخل دارالاماره یزید شدند؛ در حالى که سر حسین(علیه السلام) مقابلش بود و با چوب دستى خود بر گلوى حسین(علیه السلام) مى کوبید ... شخصى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به نام ابوبرزه اسلمى خطاب به یزید گفت: آیا با چوب دستى ات بر گلوى حسین(علیه السلام) مى کوبى؟ آگاه باش! تو چوبت را بر جایى مى کوبى که من دیدم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آنجا را مى بوسید. اى یزید! در روز قیامت خواهى آمد؛ در حالى که شفیع تو ابن زیاد است. ولى حسین (علیه السلام) در روز قیامت خواهد آمد؛ در حالى که شفیعش محمّد (صلى الله علیه وآله)است، آن گاه برخاست و بر او پشت کرد و از مجلسش بیرون رفت».(4) و نیز سیوطى مى نویسد: « هنگامى که حسین و فرزندان پدرش کشته شدند، ابن زیاد سرهاى آنان را به سوى یزید فرستاد. یزید در ابتدا از کشته شدن آن ها خوشحال گشت، ولى چون مشاهده کرد مسلمانان بدین جهت او را دشمن داشته و بغض او را بر دل گرفته اند لذا اظهار پشیمانى نمود».(5) سبط بن جوزى نقل کرده: هنگامى که سر حسین(علیه السلام) را به نزد یزید گذاردند اهل شام را دعوت کرد و شروع به کوبیدن چوب خیزران بر سر حضرت نمود. آنگاه اشعار ابن زبعرى را قرائت نمود که مضمون آن این است که ما بزرگان بنى هاشم را در عوض بزرگان خود که در بدر کشته شدند به قتل رساندیم و لذا در این جهت اعتدال و تعدیل برقرار شد(6).(7)


منابع

1. رأس الحسین(علیه السلام)، ص 207؛ الوصیّة الکبرى، ص 206.

2. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 241; الفتوح، ج 5، ص 10 و 11.

3.کامل ابن اثیر، ج 3، ص 300؛ تاریخ طبرى، ج 4، ص 388؛ تاریخ الخلفاء، ص 208؛ البدایة و النهایة، ج 8، ص 254؛ کتاب الفتوح، ج 5، ص252.

4. تاریخ طبرى، ج 4، ص 356; کامل ابن اثیر، ج 3، ص 298.

5. تاریخ الخلفاء، ص 208.

6. تذکرة الخواص، ص 235.

7. علی اصغر رضوانی، سلفی گری و پاسخ به شبهات، ص 158.


http://persian.makarem.ir/squestions/?qid=16055 | منبع

ابن تیمیه و انکار امر کردن یزید به قتل امام حسین(ع)

سؤال: آیا به گفته ابن تیمیه یزید امر به قتل امام حسین(ع) نکرد؟       

     جواب: ابن تیمیه مى گوید: « یزید امر به کشتن حسین و حمل سر او در مقابلش نکرد، و هرگز چوب به دندان هاى او نکوبید، بلکه این ابن زیاد بود که چنین اعمالى را انجام داد».(1) در پاسخ باید گفت: روایات بسیاری در منابع مهم اهل سنت وجود داردکه ثابت می کند یزید فردی ظالم و فاسق بوده و خود دستور به کشتن امام حسین(ع) را داده است. در اینجا به نمونهایی از این روایات اشاره می کنیم: ابن اعثم نقل مى کند که ولید بن عقبه در نامه اى به یزید از اتفاقى که بین او و امام حسین(علیه السلام) و ابن زبیر افتاد او را باخبر ساخت. یزید از این واقعه غضبناک شده و در نامه اى به او چنین مى نویسد: «هر گاه نامه من به دست تو رسید بیعت مجدّدى از اهل مدینه با تأکیدى از جانب تو بر آنان بگیر. و عبدالله بن زبیر را رها کن؛ زیرا او تا زنده است از دست ما نمى تواند فرار کند، ولى همراه جوابى که براى من مى فرستى باید سر حسین بن على باشد! اگر چنین کردى براى تو اسبان نجیب قرار مى دهم و نزد من جایزه و بهره اى زیادتر دارى...».(2) ابن عساکر مى نویسد: «خبر خروج حسین(علیه السلام) به یزید رسید، وى نامه اى به عبیدالله بن زیاد که عاملش در عراق بود نوشت و او را به جنگ و مقابله با حسین (علیه السلام) امر نمود و دستور داد که اگر به امام حسین(علیه السلام) دسترسى پیدا کرد او را به سوى شام بفرستد».(3) ابن اعثم مى نویسد: ابن زیاد به اهل کوفه گفت: «یزید بن معاویه نامه اى را با چهار هزار دینار و دویست هزار درهم براى من فرستاده تا آن را بین شما توزیع کنم و با آن شما را به جنگ با دشمنش حسین بن على بفرستم، پس به دستور او گوش فرا داده و او را اطاعت کنید».(4) سیوطى مى گوید: «یزید در نامه اى به والى خود در عراق عبیدالله بن زیاد ـ دستور جنگ با حسین را صادر نمود».(5) یعقوبى مى نویسد: «حسین(علیه السلام) از مکه به طرف عراق حرکت نمود؛ در حالى که یزید، عبیدالله بن زیاد را والى عراق کرده بود. یزید به او چنین نوشت: خبر به من رسیده که اهل کوفه به حسین نامه نوشته و از او دعوت کرده اند تا بر آنان وارد شود، و او نیز از مکه به طرف کوفه در حرکت است ... اگر او را به قتل رساندى که هیچ و گرنه تو را به نسب و پدرت باز خواهم گرداند. پس بپرهیز که وقت از دست تو فوت نشود».(6) از این نصّ تاریخى به خوبى استفاده مى شود که یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور کشتن امام حسین(علیه السلام) کرده و او را در صورت نافرمانى تهدید نیز کرده است.(7)

-----------------

منابع 1. سؤال فی یزید و معاویه، ص 16.

2.الفتوح، ابن اعثم، مجلّد 3، جزء 5، ص 18.

3. تاریخ دمشق، ج 14، ص 208.

4. الفتوح، ابن اعثم، مجلّد 3، ج 5، ص 89.

5. تاریخ الخلفاء، ص 193.

6. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 242؛ مختصر تاریخ دمشق، ج 28، ص 19.

7. علی اصغر رضوانی، سلفی گری و پاسخ به شبهات، ص 161.


http://persian.makarem.ir/squestions/?qid=16057 | منبع

کربلای دیروز ، کر بلای امروز مایه ی رسوایی دشمنان

انقلاب ما انفجار نور بود، آری همین است . جوانانی چون نور به سوی آسمان ها پر کشیدند واسلام را زنده نگه داشتند .جوانانی همچون مسلم بن عقیل که با شکنجه های فراوان در راه اسلام شهید شدند وبرای خدمت به سرور و امام خود امام حسین (ع) حاضر شدند جان خود را فدا کنند.جوانانی از غزه و فلسطین که با اطاعت از کلام مسلم بن عوسجه که در شب عاشورا می گفت : " فردا آنقدر در راه تو (امام حسین ) جنگ می کنیم که سلاح ما تمام شود ، وقتی سلاح ما تمام شد با سنگ از اسلام دفاع خواهیم کرد " با سنگ وکلوخ از خود دفاع می کنند وتن به ذلت نمی دهند و برای زنده نگه داشتن اسلام می جنگند .امام خمینی فرمود : " محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است " آری انقلاب ماو مردم مظلوم غزه نیز همینگونه است و موجب زنده نگه داشتن اسلام شده است.فرزندان و کودکان مظلومی که همانند علی اصغر و قاسم بی گناه شهید شدند و مرگ را مانند عسل شیرین دانستند. غزه کربلائی دیگر است ،آری آنان ندای هیهات من الذله را که امام حسین سر داد را عمل کردند و در برابر شیاطین روزگار سر تسلیم و تعظیم فرود نیاوردند .انقلاب امام خمینی نیز همین است ، مردانی دلاور که همچون سعید بن عبدا... در میدان نبرد نیز نماز را اقامه کردند و در همان حال آنقدر تیر خوردند که سرانجام شهید شدند .آری ، حادثه کربلا ، انقلاب اسلامی و انقلاب مردم غزه مایه ی رسوایی دشمنان اسلام بوده وهست کسانی که به ظاهر دم از اسلام می زدند و میزنند اما در میدان نبرد آنها را تنها گذاشتند و رها کردند . در آخر این کلام را بگویم که اینان درس آزادگی ، شهامت،اتحادو توکل بر نیروی عظیم الهی  برای ماست که بدانیم این چیزها است که اسلام را زنده نگه داشته است . آری کربلا زینب داشت ، زینبی که آن چنان در بین مردم کوفه و در مقابل یزید  سخن می گفت در حالی که هفتاد و چند تن شهید را با چشم دیده بود. انقلاب ما نیز امام خمینی را داشت ، مردی که در هنگام بحران های ایران با خیال آسوده آنچنان سخن می گفت که گویی اتفاقی نیفتاده است و رسانه ها و اندیشمندان خارجی در تعجب مانده بودند  . دلیلش چیست ؟ آری دلیلش توکل به خداوند تبارک و تعالی و تکیه به نیروی عظیم الهی بود .

نوشته : حسین زارع بیدکی

چهل حدیث عزادارى

چهل حدیث عزادارى

عزادارى، احیاء خط خون و شهادت

 

زندانى کردن «نور» در حصار شب، شیوه کهن ستمگران حاکم، در برخورد و مقابله با «حق» بوده است. خط فکرى و سیاسى امامان شیعه، از همین رو همواره از سوى قدرتها، مورد تضییق و محدود یت و انزواى تحمیلى قرار گرفته بود.

طبیعى است که در چنان شرایط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفکر و راه و خط آنان، از اسلوبهاى مؤثر شیعه به حساب مى ‏آمد و پیروان حق، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشک و عزادارى، در «احیاء امر ائمه» و زنده نگهداشتن حماسه‏ها و بیان فضایلشان تلاش مى ‏کردند. در آن عصر خفقان، طرح «خط امامان» ، نوعى مبارزه سیاسى اجتماعى بود و خطرها در پى داشت.

جلسات انس و دیدار شیعیان، وسیله ‏اى براى الهام گیرى و یافتن محورهاى «وحدت مکتبى» به حساب مى‏ آمد و شعر و مرثیه ونوحه و گریستن و عزادارى بر شهیدان کربلا و سید الشهدا و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام در آن عصر «نتوانستن» ها، ابعادى از مسأله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به «نور» و «ایمان» بود.

سروده ‏هاى موضع دار شاعران شیعى در آنچه که به اهل بیت مربوط مى ‏شد، به طور عمده  دو محور اساسى داشت: مدایح و مراثى.

استفاده از مدح و مرثیه، همواره به عنوان اهرمى در دفاع از حق و مبارزه با حکومتهاى جور، مورد استفاده قرار مى‏ گرفت. برپایى مراسم سوگوارى براى ائمه و احیاى خاطره شکوهمند و الهام بخش حیات و جهاد و شهادتشان، همواره در تاریخ، حرکت آفرین و بیدارگر بوده است.

سنت شعر گفتن و مرثیه خواندن و گریستن و گریاندن در مجالس سوگ اهل بیت نیز، مورد تشویق و دستور امامان بود، چرا که عزادارى، رساندن صداى مظلومیت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتى عظیم داشت. اقامه مجالس به یاد آنان، بیان رنج هاى جانکاه پیشوایان حق و خون دلهاى ائمه عدل، فاش ساختن و آشکار کردن ناله مظلومانه آنان در هیاهوى پرفریب اغواگران بود و عزادارى براى شهید، انتقال فرهنگ شهادت به نسلهاى آینده تلقى مى ‏شد... و این خط همچنان ادامه یافت، تا اکنون.

در اینگونه مجالس، احساس و عاطفه، به کمک شعورمى ‏آید و مکتب عاشورا زنده مى‏ ماند و اشک، زبان گویاى احساسهاى عمیق یک انسان متعهد و پاى بند به خط حسینى و کربلایى است.اشک، دلیل عشق است و نشانه پیوند. اشک، زبان دل است و شاهد شوق.

دلى که به حسین علیه السلام و اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم عشق دارد، بى شک در سوگ آنان مى‏ گرید و با این گریه، مهر و علاقه درونى خود را نشان مى ‏دهد و گریه بر حسین علیه السلام تجدید بیعت با «کربلا» و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان. اشک، خون مى‏ سازد و مجاهد و شهید مى ‏پرورد.

جبهه ‏هاى گرم ایران اسلامى در سالهاى «دفاع مقدس» ، گویاترین و زنده‏ ترین سندى است که نشان مى ‏دهد چگونه عشق عاشورایى و مراسم نوحه خوانى و اشک ریختن بر سالار شهیدان، محرم را ماه «پیروزى خون ‏بر شمشیر» مى سازد و اشک را به سلاحى کارى و مؤثر تبدیل مى ‏کند.

سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و...علیهم السلام و فرشتگان و کروبیان و جن و انس بر مظلومیت «آل الله» گریسته و مجالس عزا و گریه بر پا کرده ‏اند. حتى انبیاى گذشته هم اشکى ریزان و دلى سوزان و توسل و توجهى به خاندان عصمت و اسوه‏ هاى شهادت داشته ‏اند.

شبهه آفرینی هاى کج فهمان یا مغرضان نسبت به مسأله گریستن و عزادارى و توسل و اقامه مراسم و شعائر دینى در سوگ امامان مظلوم و شهید، جز از بى خبرى آنان‏ از تعالیم اسلام و دستورها و سنتهاى پیامبر اسلام، نشأت نمى‏ گیرد.

این مجموعه چهل حدیث که پیش رو دارید، برخى از احادیث مربوط به این سنت ارزشمند و سازنده را در بردارد.امید است که آشنایى با فرهنگ دینى و عمل به آن، وسیله نجات ما و سبب شفاعت «اهل بیت» از ما در روز قیامت گردد.


ادامه مطلب ...

توصیه‌هاى حضرت آیت الله مکارم شیرازی به عزاداران سرور و سالار شهیدان

بسم الله الرحمن الرحیم
عاشوراى حسینى سال 1433 با عظمت و شکوه فراوان فرا مى‌رسد و خون‌هاى پاک شهیدان کربلا جوشش دیگرى پیدا مى‌کند و عاشقان مکتبش براى برگزارى این مراسم تاریخى باشکوه هرچه بیشتر آماده مى‌شوند، مخصوصاً جوانان با ایمان و پاکباز در خط مقدم این مراسم قرار دارند و وفادارى خود را با شعار تاریخى سرور شهیدان کربلا «هیهات منا الذلة» با تمام وجود خود اعلام مى‌دارند.
در اینجا لازم مى‌دانم نکاتى را به عرض همه خطباى محترم و مدّاحان عزیز و تمام هیئت‌هاى مذهبى برسانم، نکاتى که إن‌شاءالله موجب رضاى خداوند و سالار شهیدان و خشنودى امام زمان ارواحنا فداه خواهد بود.
مراسم را چنان برگزار کنند که شرکت کنندگان ضمن سوگوارى پرشور به اهداف والاى سالار شهیدان و پیام‌هاى انسان‌ساز مکتبش آشنا شوند.
از آوردن وسائل موسیقى و آنچه اسباب گناه است به این مجالس روحانى جداً بپرهیزند (البته استفاده از طبل و سنج براى تنظیم برنامه دسته‌جات مانعى ندارد).
مداحان محترم از پیروى کردن سبک‌هاى زشت و سبک غربى بپرهیزند و سعى در احیاى سبک‌هاى سنتى و افتخار پیمودن راه دعبل‌ها و کمیت‌ها و محتشم‌ها را داشته باشند، چرا که نفوذ این‌گونه سبک‌ها ارزش و اصالت مکتب سرور شهیدان راه خدا را خدشه کرده، و راه را براى تغییر چهره سوگوارى و عزادارى شهیدان کربلا باز مى‌کند و این خطر بزرگى است.
هیئت‌هاى مذهبى و اداره‌کنندگان مجالس دینى به وحدت صفوف عزاداران کمک کنند و اجازه ندهند بدخواهان تخم نفاق در میان آنها بپاشند، امروز وحدت صفوف از اوجب واجبات است.
با توجّه به این‌که ایام انتخابات نزدیک است ممکن است افراد فرصت‌طلب بخواهند از این مراسم پاک و ملکوتى براى منافع سیاسى خود بهره گیرند، باید هوشیار بود و جلو این‌گونه کارها را گرفت. امام حسین(علیه السلام) تعلق به همه دارد یا صحیح‌تر همه آزادى‌خواهان جهان به او تعلّق دارند و از مکتبش الهام مى‌گیرند و رنگ جناحى خاصّى ندارد.
خطباى محترم و مدّاحان عزیز از ذکر تواریخ ضعیف و مصائب مشکوک و وهن‌آور اجتناب کنند و نکات مربوط به رشادت‌ها و ایثار و فداکارهاى این شهیدان پرافتخار به صورت پررنگ با نظم و نثر حماسى یادآور شوند.
  -۷
از کارهایى که آسیب به بدن مى‌رساند مخصوصآ قمه‌زنى که پى‌آمدها و عوارض ناگوارى براى جهان تشیع دارد پرهیز کنند و اگر بزرگان پیشین امروز بودند همه رأى به تحریم آن مى‌دادند.
دشمن مى‌داند که عاشوراى حسینى هر سال خون تازه‌اى در عروق عاشقان حسینى جارى مى‌سازد و آنها را با الهام از مکتب آن حضرت به مقاومت دلیرانه در برابر دشمن وا مى‌دارد، لذا دشمن سعى دارد عاشورا به فراموشى سپرده شود یا آمیخته با خرافات گردد. عزاداران پرافتخار حسینى باید دشمنان را در هر دو جهت ناکام سازند.
قبولى طاعات و سوگوارى‌هاى همه عزیزان را از خداوند بزرگ خواستارم.

عاشورا، حماسه بزرگ تاریخ

سوال: آیا می توان عاشورا را یک حماسه تاریخی دانست؟

جواب: در آغاز، عاشورا به صورت یک حماسه ظهور کرد; سپس فقط به صورت یک حادثه غم انگیز توأم با اشک و آه درآمد، و در قرن اخیر بار دیگر چهره آغازین خود را بازیافت، یعنى در میان سیل اشک و آه عاشقان مکتب حسینى، روح حماسى خود را نیز آشکار ساخت و توده هاى مسلمین را به حرکت درآورد.
شعارهاى انقلابى «هیهات منّا الذلّة» و «إنّ الحیاة عقیدة و جهاد» که برگرفته از تاریخ کربلا بود، در کنار اشعار پر اشک و آه محتشم:
در بارگاه قدس که جاى ملال نیست *** سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است
جنّ و ملک بر آدمیان نوحه مى کنند *** گویا عزاى اشرف اولاد آدم است
چرخشى را در افکار خطبا و شعرا و مدّاحان پدید آورد و ضمن عزادارى با ارزش سنّتى ـ که هرگز نباید فراموش شود ـ ابعاد حماسه کربلا نیز تشریح گردید. این حماسه مخصوصاً در انقلاب اسلامى و برنامه هاى حزب الله جنوب لبنان و اخیراً در عاشوراها و اربعین هاى عراق نقش بسیار مؤثّرى ایفا کرد، و نداى «کلّ أرض کربلا» و «کلّ یوم عاشورا» در فضاى کشورهاى اسلامى طنین انداز شد.
آرى! به حق عاشورا یک حماسه بود، زیرا آن روز که امام حسین(علیه السلام) مى خواست مکه را به قصد عراق ترک گوید، فرمود:
«مَنْ کَانَ فِینا باذِلا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا»; (هر کس آماده جانبازى و شهادت و لقاءالله است، با من حرکت کند).(1)
در نزدیکى کربلا تأکید دیگرى بر آن نهاد و فرمود: «اَلا وَ إِنَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ تَرَکَنی بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة»; (ناپاک زاده، فرزند ناپاک زاده مرا در میان شمشیر و ذلّت مخیّر ساخته، به استقبال شمشیرها مى روم و هرگز تن به ذلّت نمى دهم).(2)
و یاران حسین(علیه السلام) در شب عاشورا این سند را امضا کرده و گفتند: اگر یک بار نه، هفتاد بار، بلکه هزار بار کشته شویم و زنده شویم، بازهم دست از یارى تو برنمى داریم.(3)
فرزند شجاع آن حضرت(علیه السلام)، على اکبر(علیه السلام) در مسیر کربلا با جمله «اِذَنْ لا نُبالی بِالْمَوْتِ»; (چون برحق هستیم از شهادت باک نداریم)(4)، بر این حماسه صحّه نهاد.
یاران آن حضرت هر کدام در رجزهایشان در صحنه قتال عاشورا، روح تسلیم ناپذیرى خود را در برابر دشمن، در قالب الفاظ ریختند و دشمن را در شگفتى فرو بردند.
خواهرش زینب کبرى(علیها السلام) در کنار پیکر خونین برادر زانو زد و پیکر خونین را با دو دست خود از زمین بلند کرد و گفت: «خداوندا این قربانى را از ما، (خاندان پیامبرت) قبول فرما!».(5)
در خطبه آتشین شیر زنِ میدانِ کربلا در کوفه، با صراحت آمده است : «گریه مى کنید و ناله سر مى دهید، بخدا بسیار بگریید و کمتر بخندید، لکّه ننگى بر دامان شما نشست که با هیچ آبى پاک نمى شود. شما چگونه اجازه دادید سلاله پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و پناهگاه شما در مشکلات کشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش کنند؟!»(6)
و در پاسخ ابن زیاد، آن مرد سفّاک بى رحم و خطرناک، با یک دنیا شجاعت فرمود: «ما رَأَیْتُ إِلاّ جَمیلا»; (جز خوبى (و شجاعت و عظمت) در کربلا ندیدم). «هؤُلاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ، فَبَرزُوا إلى مَضَاجِعِهِمْ...»; (آنها گروهى بودند که شهادت در سرنوشت شان رقم زده شده بود و به آرامگاه ابدى خود شتافتند و به زودى در دادگاه عدل الهى در برابر آنها ظاهر خواهى شد).(7)
و در خطبه آتشین دیگرش در شام در برابر یزید گفت: «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرایطى قرار داد که مجبور شوم با تو صحبت کنم، من تو را موجودى کوچک و بى مقدار مى دانم و در خور هر گونه توبیخ و سرزنش.. . آنچه در توان دارى انجام ده ; ولى هرگز نمى توانى نور ما را خاموش کنى و آثار ما را محو نمایى!».(8)
و سخنان فراموش نشدنى که در خطبه هاى امام سجّاد(علیه السلام) در شام و در نزدیکى مدینه آمده است، هر کدام بیانگر روح حماسى این واقعه بزرگ تاریخ است.(9)

پی نوشت:

(1) . بحارالانوار، ج 44، ص 367 .
(2) . احتجاج طبرسى، ج 2، ص 24.
(3) . رجوع کنید به: ناسخ التواریخ، ج 2، ص 180 .
(4) . بحارالانوار، ج 44، ص 367 .
(5) . مقتل الحسین مقرّم، ص 307 .
(6) . رجوع کنید به: بحارالانوار، ج 45، ص 109 و 165 .
(7) . همان مدرک، ص 116 .
(8) . رجوع کنید به: همان مدرک، ص 133-135 .
(9) . گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص23.

فلسفه قیام امام حسین(ع) از دیدگاه دکتر سید جعفر شهیدی

نویسنده: محمدنبی میرزایی

از بارزترین کسانی که انسانیت را در تمام مراحل تاریخی مطرح و بنای رفیع اندیشه‌های انسانی را پایه‌گذاری کردند و به ارزشهای فردی و احتماعی عینیت بخشیدند، سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) است.

او تاریکیهایی را که در مسیر حرکت معنوی و تکاملی بشریت قرار داشت با نور هدایت از میان برد و طلوع فجر هدایت را در افق دلهای جویندگان حقیقت و پویندگان طریق سعادت بشارت داد. او معلم راستینی بود که در راستای تحقق رسالت جد بزرگوارش با مبارزه و پیکار با مظاهر فساد و نابودی بیداد و بیدادگری و اقامه‌ی مکتب ایمان و عدل، درسهای آموزنده و سرنوشت‌سازی را به انسانها آموخت.

آری، سالار شهیدان حسین بن علی(ع) در راه اهداف والای خویش سر داد، اما تن به ذلت نداد و با اهداء خون خود و جوانان و اصحابش خون تازه‌ای به پیکر مصدوم اسلام منتقل کرد. آری، خون حسین(ع) بر روی خاکهای گرم و سوزان کربلا روان گردید تا در راه ستم و ستمگران خار برویاند. پیرامون ایثارگریها و جانفشانیهایش در راه اسلام کتابها نوشته‌اند و شعرها سروده و مرثیه‌ها ساخته و مجلسها برپا داشته‌اند. در طول هزار و سیصد و چند سال میلیونها تن برای زنده نگاه داشتن خاطره‌ی آن گردهم آمده و اشک ریخته‌اند و در ظول بیش از سیزده قرن صدها تن شیعه و سنی و دهها تن مسیحی و پیروان کیشهای دیگر هریک به نوعی این قیام را تجزیه و تحلیل کرده‌اند. از جمله مؤلفین معاصری که به تحلیل و بررسی قیام امام حسین(ع) پرداخته است دکتر سید جعفر شهیدی است. در این مجال برآنم که با عنایت خداوند متعال به بررسی این کتاب بپردازم و قیام امام حسین(ع) را از دیدگاه این مؤلف بررسی نمایم.

خدایا چنان کن سرانجام کار       که تو خشنود باشی و ما رستگار

ادامه مطلب ...

فلسفه قیام امام حسین(ع)

ضمن عرض تسلیت ماه محرم و ایام شهادت امام حسین (ع) از این پس قصد دارم با توکل بر خداوند منان و توسل به سید و سالار شهیدان ، در باره فلسفه قیام امام حسین (ع) ، انگیزه قیام و نتایج نهضت حسینی و ... مطالبی را قرار دهم که امیدوارم مورد توجه شما کاربران عزیز قرار  گیرد.البته تمامی مطالبی را که در این ایام قرار می دهم دارای منبع می باشد و برگرفته از سایت ها و کتب گوناگون است که در پایان هر مطلب منبع آنرا ذکر کرده ام.

تسلیت فرا رسیدن ماه محرم الحرام

     فرا رسیدن ماه محرم الحرام 

 ایّام شهادت  

سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) و یاران باوفایش 

 بر همه مسلمانان جهان تسلیت باد.

اصلاحات از منظر امام حسین (ع)

اصلاحات‌ از منظر امام‌ حسین‌(ع)

«اصلاح‌» و «اصلاح‌ گری‌» از جمله‌ مباحثی‌ است‌ که‌ دارای‌ سابقة‌ کهنی‌ است‌.ضرورت‌ اصلاحات‌ و ارزش‌ حیاتی‌ آن‌، در قرآن‌ و روایات‌ و نیز در اندیشة‌ دانشوران‌ باتعابیر گوناگون‌ بیان‌ شده‌ است‌.
رهبران‌ ادیان‌ و پیامبران‌، خود را مصلح‌ و اصلاح‌ گران‌ جامعه‌ بشری‌ معرفی‌کرده‌اند. برخی‌ از آنان‌ نیز در همین‌ راه‌ به‌ شهادت‌ رسیده‌اند. موضوع‌ اصلاح‌طلبی‌، امروزه‌در گفتمان‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ بحث‌ مهم‌ و دامنه‌ داری‌ است‌ که‌ اندیشمندان‌ هر کدام‌ به‌فراخور حال‌ و دیدگاه‌ خود بدان‌ پرداخته‌اند. اما در این‌ بین‌، کسانی‌ بوده‌ و هستند که‌ به‌ نام‌اصلاح‌ گری‌ به‌ «افساد» مشغول‌ بوده‌ و جامعه‌ را به‌ فساد و تباهی‌ می‌کشند.
یکی‌ از مباحث‌ مهمی‌ که‌ می‌تواند در بحث‌ اصلاحات‌ رهگشا باشد، تفکیک‌اصلاحات‌ دینی‌ از اصلاحات‌ غیر دینی‌ است‌ که‌ در روشن‌ شدن‌ مسأله‌ اهمیت‌ به‌ سزایی‌دارد.بر همین‌ اساس‌، در این‌ مقاله‌ سعی‌ شده‌ است‌، مبانی‌ و مولفه‌های‌ بنیادین‌ اصلاحات‌اسلامی‌ (حسین‌(ع)) ترسیم‌ شود تا به‌ تصویری‌ روشن‌ از اصلاحات‌ حسینی‌ دست‌ یابیم‌.این‌ مهم‌ موجب‌ تمییز مصلحان‌ و اصلاحات‌ راستین‌ از اصلاح‌ طلبان‌ و اصلاحات‌دروغین‌ خواهد گردید.

ادامه مطلب ...

سخاوت را از امام حسین علیه السلام بیاموزید.

امام حسین علیه السلام فرمود :
درست است فرمایش رسول خدا صلى الله علیه و آله که فرمود :
افضل الاعمال بعد الصلاة ادخال السرور فى قلب المومن بما لا اثم فیه.
بهترین کار پس از نماز، وارد کردن شادی در دل مومن است با آنچه گناهى در آن نباشد .

امام حسین علیه السلام فرمود :
غلامى دیدم خوراک خود را به سگى مى دهد.
گفتم : در چنین حال غذایت را مى دهى ؟
- اى فرزند رسول خدا، من غمگینم ، به شادى او شادى مى جویم براى این که صاحب من یهودى است مى خواهم از او جدا بشوم پس امام علیه السلام به سوى صاحبش با دویست دینار آمد.
یهودى گفت : غلام فداى قدمت و بستان براى غلام و مال را برگردانید.
حضرت فرمود : مال را بخشیدم یهودى گفت : قبول کردم و به غلام بخشیدم .
حضرت فرمود : غلام را آزاد کردم وتمام مال را به او بخشیدم.
همسر یهودى گفت : اسلام آوردم و مهریه ام را به شوهرم بخشیدم.
یهودى گفت : من هم اسلام آوردم ، این خانه را به او بخشیدم.

-------------------

منبع : کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع)

نامی بر گرفته از نام خدا

روزی پیامبر خدا نشسته بودند و علی و فاطمه و حسن وحسین علیهم السلام نزد او بودند .
پیامبر فرمود:
سوگند به کسی که مرا به عنوان بشیر به حق بر انگیخت آفریده ای محبوب تر و گرامی تر از ما نزد خداوند به روی زمین وجود ندارد، براستی که خدای تبارک و تعالی برگرفت برای من نامی از نامهای خود؛ او« محمود» است و من« محمد» و برگرفت نامی برای تو یا علی از نامهای خود؛ او« علی اعلی» است و تو« علی» و برگرفت برای تو ای حسن نامی از نامهای خویش ؛او« محسن» است و تو« حسن» و برگرفت برای تو ای حسین نامی از نامهای خویش؛ او« ذوالاحسان »« صاحب نیکی» و تو« حسین» هستی و برگرفت نامی برای تو ای فاطمه از نامهای خویش؛ او« فاطر» است و تو« فاطمه ».
در روایتی دیگر آمده است که« له الاسماء الحسنی»؛ برای خداوند تبارک و تعالی« اسماء حسنی» است پس از این« الاسماء الحسنی» نام حسن و حسین را مشتق کرد و برگرفت.
------------------------------

منابع:

بحار الانوار، ج 37، ص 47، حدیث 23- معانی الاخبار، ص 55 و 56.

  بحار الانوار، ج 37، ص 62، حدیث 31- تفسیر فرات کوفی
برگرفته از دانشنامه رشد